همه قهر ميكنند، چه بستگان دور
مثل دو تا عموزاده و عروسهاي فاميلهاي مختلف با هم يا خيلي نزديك مثل
خواهرها و برادرها! اين كه چرا قهر ادامه مييابد چند علت دارد كه ما قصد
داريم دربارهشان برايتان توضيح بدهيم:
علت اول) ريش
سپيدها را ناديده ميگيريم: در گذشتههاي دور اگر ميان دو نفر از بستگان
شكر آب ميشد، بالاخره يكي از اعضاي فاميل ماجرا را به گوش ريشسپيدهاي
خانواده ميرساند و آنها بلافاصله وارد عمل ميشدند و دو طرف را با هم آشتي
ميدادند چرا كه به حفظ استحكام خانواده معتقد بودند و به همين علت اجازه
نميدادند قهر ميان بستگان، كهنه شود و به كينه و جدايي برسد.
حالا اما حرف ريش
سپيدهاي فاميل ديگر اعتبار چنداني ندارد تا جايي كه حتي با وجود پافشاري
بزرگترها براي آشتي، گاهي جوانها ترجيح ميدهند همچنان در قهر باقي
بمانند.
علت دوم)
ما توانايي بيان مشكلات و دلخوريهايمان را به شيوه رو در رو نداريم. براي
مثال دو دختر عمو را ميشناسم كه در مهماني سر اين مساله كه چه كسي بايد
اول از در خانه بگذرد از هم دلخور شدند و تا پنج سال يك كلمه حرف هم با هم
نزدند!
دخترعموي بزرگتر اعتقاد
داشت دخترعموي كوچكتر بايد ميايستاد و به او تعارف ميكرد، اما او با
شتاب از در گذشته بود. دختر عموي كوچكتر هم البته توجيه مناسبي داشت او
ميگفت ناگهان صداي گريه فرزندم را از سالن مهماني شنيدم مضطرب شدم و
خواستم زودتر خودم را به او برسانم و تعارفكردن را فراموش كردم.
اين دو نفر ابتدا موضع
چندان خصمانهاي نسبت به هم نداشتند، اما هيچكدام آنقدر شجاعت و توانايي
نداشتند كه مانند دو انسان بالغ رو به روي هم بنشينند و درباره علت
دلخوريشان از هم حرفي بزنند بنابراين كينه يكديگر را به دل گرفتند و اين
كينه، مثل گياهي بسرعت رشد كرد و در همه روابطشان ريشه دواند و تبديل به
خشم و تنفري پنج ساله شد در حالي كه اگر همان ابتداي كار آنها مساله را با
يكديگر مطرح ميكردند، شايد هرگز روابطشان سرد نميشد.
آنها نهتنها قدرت رو در
رو شدن را براي بيان مشكلاتشان نداشتند، بلکه توانايي و مهارت بيان
ناراحتيهايشان را نداشتند . اين يعني، خيلي از ما حتي اگر ناراحت باشيم
نميخواهيم يا نميتوانيم علتش را توضيح بدهيم و به همين علت به مسائلي
پيله ميكنيم كه هيچ ربطي به اصل قضيه ندارند.
علت سوم) هدفهايمان را گم كردهايم و از هم شناختي نداريم؛ يعني نميدانيم از يك ارتباط چه ميخواهيم و طرف مقابلمان چگونه فكر ميكند.
براي نمونه زن و شوهري
با هم قهر ميكنند. زن به شوهرش ميگويد به اندازه كافي به او توجه نميكند
و وقتي به خانه ميآيد، جلوي تلويزيون دراز ميكشد. بنابراين با او بگو
مگو و سپس قهر ميكند و ميگويد تا مرد رفتار زشتش را اصلاح نكند با او
آشتي نخواهد كرد. در اين مثال هدف زن نزديكشدن بيشتر به مرد و قرار گرفتنش
در كانون توجه شوهر است، اما كاري كه ميكند يعني قهركردن، دقيقا بر عكس
چيزي است كه قلبا ميخواهد. از سوي ديگر، زن به اندازه كافي شوهرش را
نميشناسد و خبر ندارد يكي از ويژگيهاي هر مردي در دنياي مدرن، تماشاي
تلويزيون و بخصوص گوش كردن به اخبار يا نگاه كردن به فوتبال است و او
نميتواند بسرعت خودش را تغيير بدهد و اگر اين برنامهها را از زندگياش
حذف كند از اوقات حضورش در خانه لذت نميبرد.
علت چهارم)
خودخواه و ترسو هستيم. گاهي قهرها به اين علت طولاني ميشود كه هيچ يك از
دو طرف يك ارتباط جرات نميكند پا پيش بگذارد و عذرخواهي كند يا حتي دستكم
سر صحبت را با طرف مقابل باز كند چون تاب تندي را ندارد و نميخواهد
حرفهاي از سر دلخوري ديگري را بشنود.
منبع:جام جم